هیچ چیز باعث نمی شود که وظیفه چالش برانگیز نوشتن یک رمان در مقایسه با اتخاذ یک ساختار داستانی ، قابل دستیابی تر باشد تا به شما در ترسیم روایت خود کمک کند.
در حالی که استفاده از یک طرح از پیش موجود ، ممکن است نویسندگان را نگران کند که با یک داستان فرمولی و قابل پیش بینی روبرو شوند ، می فهمید که بیشتر کتاب های مورد علاقه شما را می توان در ساختارهای روایی مختلفی قرار داد که نویسندگان برای ده ها سال از آن استفاده می کردند.
در این پست ، ما سه ساختار داستانی مختلف را که می توانید از آنها استفاده کنید ، برای ایده رمان خود به بار می آوریم.
سه ساختار روایی که می توانید از آنها استفاده کنید تا ایده رمان خود را به بار آورد. # نوشتن
برای توییت کلیک کنید
ساختار روایی چیست؟
ساختار روایت از دو چیز تشکیل شده است: داستان و طرح. در حالی که این طرح یک زنجیره ای از وقایع است که یک کتاب را دیکته می کند ، داستان به عوامل اساسی و اساسی درگیر کنش می پردازد. بنابراین ، داستان شخصیت اصلی ، درگیری های کلیدی و تنظیم کتاب را محاصره می کند. در همین حال ، توطئه نشانگر لحظات مهم و اساسی است که روایت مورد نظر را تشکیل می دهد.
اهمیت ساختار روایی به اسم آن است. اگر داستانی ساختار نداشته باشد ، می تواند یک شکل بدون شکل و آغاز بدون شروع ، میانه و پایان باشد. این ساختار داستانی است که تعریف و درک آن را از روایتی باز می دارد - که مهمترین توجه خواننده در طول یک داستان است.
ما در مجموعه خود سه ساختار روایت محبوب را در مورد ساختار داستان پوشش دادیم. برای کشف بیشتر ساختارهای داستان خاص ، به سادگی زیر بروید:
ساختار سه قانون داستان
سفر قهرمان (در غیر این صورت به عنوان سفر قهرمان جوزف کمپبل شناخته می شود)
دایره داستان دن هارمون
از این پس ، ما سه رویکرد دیگر را که می توانید برای ساختن داستان خود استفاده کنید ، بحث خواهیم کرد: ساختار Fichtean Curve ، In Media Res و ساختار هفت داستان.
بیا شروع کنیم!
ساختار داستان: سه تکنیک ترسیم برای رمان شما
منحنی Fichtean
منحنی fichtean
نقشه ای که از یک منحنی Fichtean پیروی می کند ، دقیقاً در حال افزایش فعالیت آغاز می شود - که با نمایش و چندین بحران پاشیده شده است: شامل برخاستن و سقوط آنها است. شش نکته اصلی شامل موارد زیر است:
اقدام در حال افزایش (از جمله بحران های متعدد)
اوج
سقوط اکشن
این ساختار روایی که در کتاب هنر داستانی جان گاردنر [1] توضیح داده شده است ، می بیند که شخصیت های اصلی در رسیدن به اهداف فراگیر خود ، مجموعه ای از موانع را طی می کنند. در حالی که شبیه به Freemag's Pyramid است ، نویسندگان را ترغیب می کند روایت هایی را پر از تنش و بحران بنویسند که خوانندگان را برای رسیدن به اوج مشتاق می کند.
منحنی Fichtean با حادثه تحریک کننده شروع می شود و داستان را مستقیماً به سمت اقدام رو به رشد سوق می دهد. بحران های متعدد باید رخ دهد ، و هریک از این موارد باید در درک کلی خوانندگان از روایت کمک کند - جایگزین نیاز به نمایش اولیه.
بیایید نگاهی دقیق تر به چگونگی عملکرد این ساختار روایی بیاندازیم ، با استفاده از هر آنچه من هرگز توسط Celeste Ng به عنوان نمونه از آن استفاده نکردم .
اقدام در حال افزایش
اقدام در حال ظهور باید اکثر رمان را به خود اختصاص دهد ، و بحران های متعددی را شامل شود که تقریباً شبیه به اهرام کوچک فریتاگ خود است: هر بحران باید دارای یک ساخت و ساز باشد ، یک نقطه شکسته و یک نوع حل و فصل . که پس از آن ایجاد می شود. ، هلال ها ، و دوباره سقوط می کنند ، همه به اوج اصلی می رسند. (از این رو نمودار به نظر می رسد مانند بدن موج دار است.)
مثال: رمان با این خط آغاز می شود: "لیدیا مرد. اما آنها هنوز این را نمی دانند. "در سه بند اول ، مرلین متوجه می شود که دخترش لیدیا مفقود است. بنابراین ، مریلین با اضطراب تمام مکانهایی را که لیدیا می تواند چک کند ، مستقیماً در حال افزایش است.
بحران اول: خانواده لیدیا اطلاع دارند که جسد وی در دریاچه ای در این نزدیکی پیدا شده است. از اوج بحران اول ، روایت بین فلاش بک ها و رمز و راز کنونی مرگ لیدیا به عقب و جلو می رود. این شرح و جزئیات مربوط به تاریخچه خانواده را ارائه می دهد.
بحران دوم: این اتفاق در یکی از فلاش بک ها رخ می دهد. ما می فهمیم که یازده سال پیش ، ماریلین بدون اخطار خانواده خود را ترک می کند تا مدرک دانشگاهی را ادامه دهد. در غیاب او ، خانواده شروع به تجزیه می کند. مرلین دچار ضعف می شود ، می آموزد که باردار است و مجبور به بازگشت به خانه است. وی از ادامه تحصیل خودداری می کند و در عوض ، فشار موفقیت تحصیلی را بر لیدیا می گذارد.
بحران سوم: در زمان حال ، پدر لیدیا در حال فریب دادن مریلین است. یک افسر پلیس برای آگاهی از خانواده که در حال پایان دادن به تحقیقات هستند تماس می گیرد و در مورد مرگ لیدیا تصمیم به خودکشی دارد. این منجر به جدال گسترده ای بین والدینش می شود و جیمز خانواده را به ماندن در "زن دیگر" می گذارد.
بحران چهارم: پرش به روزی که لیدیا درگذشت ، می بینیم که او از پدر و مادرش سوء تعبیر کرده و سوگوار این واقعیت را که برادرش در حال رفتن به دانشکده است ، سوگوار می کند - او را رها می کند تا تمام فشارهای والدین خود را بر روی خودش بکشد. او با احساس كاملاً منزوی ، سعی می كند یك دوست از مدرسه را اغوا كند - او پیشرفت های او را رد می كند و توضیح می دهد كه عاشق برادرش است.
اوج
تمام بحران های افزایش فعالیت باید تنش هایی را به وجود آورد و اوج اصلی داستان باشد. مانند ساختار روایت سه مرحله ای ، اوج منحنی Fichtean به طور معمول از طریق کتاب دو سوم اتفاق می افتد.
مثال: خوانندگان می دانند که این لحظه در حال آمدن است ، اما مطمئن نیستند که چگونه آن را آشکار می کند. لیدیا وسط شب قایق را به دریاچه می برد و تصمیم می گیرد اگر بتواند بر ترس از آب غلبه کند و چند حیاط را به ساحل شنا کند ، می تواند کنترل زندگی خود را پس بگیرد. فصل و اوج لحظه ای با پریدن لیدیا از قایق و درون آب به پایان می رسد. خوانندگان در حال حاضر می دانند که چگونه این معلوم می شود.
سقوط اکشن
از اوج به بعد ، سطح تفکیک پذیری حاصل می شود و خوانندگان حداقل می توانند ببینند که "هنجار جدید" برای شخصیت ها چیست.
مثال: صحنه های پایانی رمان نشان می دهد که خانواده در نهایت یاد می گیرند که در طول روند اندوه از یکدیگر حساب کنند - و یاد بگیرند که اگرچه ممکن است هرگز نتوانند اصلاحات خود را با لیدیا انجام دهند ، می توانند از مرگ او بیاموزند. همه انتهای سست گره خورده گره خورده است ، اما به خوانندگان این تصور داده می شود که خانواده در راه بهبود هستند.
منحنی Fichtean چیست و چگونه می تواند به شما در پایان رمان کمک کند؟ پاسخ در داخل. # نوشتن
برای توییت کلیک کنید
در رسانه Res
در رسانه ها
لاتین "را به وسط چیزها،" در رسانه پژوهش ساختار روایتی شروع می شود که در میانه داستان است. این شامل قسمتهای زیر می باشد:
بحران میانه
اقدام در حال افزایش (از جمله نمایش ، غالباً به صورت فلاش بک)
اوج
Falling Action (شامل نمایش ، اغلب به شکل فلاش بک)
ددگی
در حالی که منحنی Fichtean همچنین بدون نمایش آغاز می شود ، می توانید در مورد Media Media به عنوان آغاز بحران سوم یا چهارم یک منحنی Fichtean بیاندیشید. به این ترتیب ، سهام در حال حاضر زیاد است ، و بقیه اقدامات افزایش به پر کردن شکاف ها و توضیح اینکه چرا این درگیری برای خوانندگان وجود دارد ، اختصاص داده شده است - همه در حالی که به ایجاد تنش ادامه می دهند.
به دلیل طغیان فزاینده بحرانها ، منحنی Fichtean تمایل دارد که برای رمانهای پرتحرک مانند ریل و اسرار و رمز و راز کار خوبی داشته باشد.
بگذارید نگاهی دقیق تر به این ساختار روایی با استفاده از ادیسه به عنوان نمونه بیاندازیم .
بحران میانه
در حالی که در ساختار روایت سه و پنج عمل ، داستان با زندگی روزمره آغاز می شود ، قبل از این که شخصیت قهرمان به نوعی سفر را انتخاب کند ، با In Media Res ، داستان در ضخامت آن شروع می شود.
مثال: اگر با استفاده از ساختار روایی سه یا پنج اثر ترسیم شود ، ادیسه احتمالاً در پایان جنگ تروا شروع می شود ، هنگامی که ادیسه نخستین بار سفر خود را به خانه به ایتاکا آغاز کرد. با این حال ، هومر روایت را از نیمه راه سرگردانی ادیسه شروع می کند ، در ضخیم داستان. ما ادیسه را در پایین صخره می یابیم ، و می خواهیم بدانیم که چگونه او به جایی رسید که اوضاع به این حد ضعیف پیش می رود.
اقدام در حال افزایش
در حالی که آغاز داستان ما را با یک نزاع مورد بحث آشنا می کند ، Rising Action شامل بزرگنمایی آهسته دوربین است تا بتوانیم ایده ای از تصویر بزرگتر را شروع کنیم - و چه چیزی باعث این داستان شد تا این مرحله. این کار اغلب از طریق گفتگو و فلاش بک انجام می شود. بحرانها نیز در اینجا رخ می دهند ، و به اوج خود می رسند.
مثال: از طریق اقدام در حال افزایش ، ما نیز نمایش می دهیم. از آنجا که داستانی که از قبل در حال حرکت است ، آشکار می شود ، جزئیات مربوط به اتفاقاتی که قبل از شروع خط میانی رخ داده است مورد توجه قرار می گیرند. در ادیسه ، اقدام به ظهور هنگامی که ادیسه به سمت ایتاکا حرکت می کند ، می آموزیم و ما درباره اوباش خواستگاری که کاخ ادیسه را پیشی گرفته اند ، بیشتر می آموزیم ، سعی کردیم همسر خود را محاکمه کنیم و فرزند خود را به قتل برسانیم. سرانجام ، ادیسه به خانه ای مبدل به گدا مبدل می شود و قصد دارد مجازات خواستگاران را مجازات كند.
اوج
مانند اوج های معمولی: تنش می شکند و نقطه عطف اتفاق می افتد.
مثال: با کمک پسرش ، دو خدمتکار ، و الهه آتنا ، ادیسه - که هنوز به عنوان گدا مبدل است - کمان بزرگ را تار می کند و همه خواستگارها را می کشد. او سپس هویت واقعی خود را آشکار می کند.
سقوط اکشن
نمایشگاه اغلب در حین عملکرد سقوط صورت می گیرد و بیشتر به متن داستان می افزاید. ما در مورد چگونگی وقوع درگیری بیشتر می آموزیم و به شخصیت این فرصت داده می شود که در اوج تأمل کند.
مثال: ادیسه و همسرش پنه لوپه بالاخره می توانند دوباره با هم باشند - اما او یک آزمایش برنامه ریزی شده برای اطمینان از اینکه ادیسه واقعی است و نه یک مأمور اجرای برنامه است. او آزمون را به رضایت او منتقل می کند و آنها دوباره به هم می پیوندند.
ددگی
مانند دودهای معمولی: انتهای گشاد گره خورده و سوالات طولانی حل می شوند.
مثال: ادیسه و پسرش برای بازدید از پدر ادیسه به حومه شهر می روند. این سه نفر با نبرد با خانواده های اندوهگین خواستگاران مرده روبرو می شوند. آتنا مداخله می کند و همه را مجبور می کند که با صلح موافقت کنند.
در Media Res به معنای "وسط چیزها" لاتین است. بعضی اوقات ، دقیقاً همان جایی است که یک داستان باید آغاز شود.
برای توییت کلیک کنید
ساختار داستان هفت نقطه ای
ساختار داستان هفت نقطه
سازگاری کمی دقیق تر از سفر The Hero's Travel، Seven-Strory Structure به طور خاص روی نکات برجسته و پایین قوس روایی متمرکز است . ساختار داستان هفت گانه از این موارد تشکیل شده است:
قلاب
قطعه 1
نقطه 1
خط میانی
پینچ نقطه 2
طرح نقطه 2
وضوح
با توجه به Seven-Story Structure-creator ، نویسنده Dan Wells ، نویسندگان تشویق می شوند تا در پایان با این قطعنامه شروع کنند. شما باید این ایده را داشته باشید که حالت نهایی برای شخصیت اصلی / نقشه شما چگونه خواهد بود. پس از مشخص شدن این کار ، به نقطه شروع - قلاب برگردید - و کاراکتر / نقشه خود را در وضعیتی شروع کنید که تضاد با نهایی باشد. از آنجا ، پنج قسمت باقی مانده را پر کنید تا بدانید چگونه شخصیت اصلی / طرح از حالت اول به حالت نهایی می رسد.
بیایید با استفاده از هری پاتر و سنگ فیلسوف به عنوان نمونه در مورد این ساختار روایی توضیح دهیم .
قلاب
شروع ساختار روایی هفت نقطه ای به این معناست که با تشریح وضعیت فعلی شخصیت شخصیت ، خوانندگان را به سمت خود جلب می کنیم. وضعیت حضور آنها در ابتدای رمان باید متناسب با آنچه در انتهای رمان خواهد بود ، باشد.
مثال: این رمان آغاز می شود که هری زندگی غفلتی را در کمد زیر پله های خانه عمه پتونیا و خانه عمو ورنون انجام می دهد.
قطعه 1
خواه آن شخص باشد ، یک ایده ، یک حادثه تحریک آمیز یا چیز دیگری - باید یک "فراخوان به ماجراجویی" وجود داشته باشد که روایت و پیشرفت شخصیت را در حرکت قرار دهد.
مثال: هاگرید وارد هری می شود که جادوگر است. با هاگرید ، هری فرار از Dursleys و به مقصد دیاگون کوچه می رود تا برای زندگی جدید خود به عنوان یک آموزش جادوگر آماده شود.
نقطه 1
همه چیز نمی تواند برای شخصیت اصلی شما آفتاب و گل سرخ باشد. در اینجا باید اشتباه پیش برود که فشار به شخصیت اصلی وارد شود و آنها را وادار به پیشرفت و حل مسئله کند.
مثال: یک ترول در هاگوارتز در هالووین یافت می شود. هری و رون برای یافتن هرمیون که از ترول بی خبر است ، می روند. آنها در نهایت آن را فریب می دهند و ترول را در حمام دختران قفل می کنند - بدون این که متوجه شوند که دقیقا همان جایی است که هرمیون در آن قرار دارد. با هم ، آنها ترول را می گیرند.
خط میانی
یک نام مناسب برای این قسمت ممکن است "نقطه عطف" باشد - زیرا از لحاظ فنی نیازی به سقوط در وسط نیست. اما لازم است شخصیت اصلی شامل تغییر از یک نیروی منفعل به یک نیروی فعال در رمان باشد. هرچه تقابل اصلی روایت باشد ، شخصیت اصلی تصمیم می گیرد تا اینجا را ملاقات کند.
مثال: هری ، رون و هرمیون در مورد سنگ فیلسوف اطلاعاتی کسب می کنند و می دانند که در هاگوارتز نگهبانی می شود. آنها همچنین می آموزند که ولدمورت بعد از سنگ است و تصمیم می گیرند قبل از این کار او را پیدا کنند.
پینچ نقطه 2
دوباره نه! نکته دوم ، ضربه دیگری به شخصیت اصلی دارد - همه چیز حتی بیشتر از آنچه که در اولین نقطه خرج کردن انجام شد ، حیرت آور است. همچنین "شب تاریک روح" نامیده می شود ، این ممکن است شامل یک مربی ، عدم موفقیت یک نقشه ، آشکار بودن یک خائن و غیره باشد.
مثال: سفر سه گانه از طریق محافظ جادویی که برای محافظت از سنگ در نظر گرفته شده است. هری در این راه ران و هرمیون را از دست می دهد و او را مجبور می کند به تنهایی با ولدمورت مقابله کند.
طرح نقطه 2
پسر بعد از فاجعه ای که شخصیت اصلی در Pinch Point 2 انجام می شود ، آنها می آموزند که آنها در کل زمان کلید حل و فصل مناقشه را داشته اند.
مثال: در اوج درگیری اصلی داستان ، هری در Mirror of Erised نگاه می کند. از آنجا که قصد او برای پیدا کردن سنگ خالص است ، این سنگ در جیب او ظاهر می شود و او می آموزد که اگر ولدمورت هری را لمس کند ، به جادوگر تاریک و نه خودش آسیب می رساند.
وضوح
درگیری اصلی داستان برطرف می شود - و شخصیت از قسمت نهایی توسعه لازم برای تبدیل آنها از کسانی که در ابتدای رمان بودند ، می گذرد.
مثال: مسلح با اکتشافات Mirror of Erised به هری ، ویولدمورت را شکست می دهد.
ساختار روایی هفت نقطه ای همه چیز مربوط به اوج و پایین قوس روایی است. # نوشتن
برای توییت کلیک کنید
ما قبلاً آن را گفتیم و دوباره آن را خواهیم گفت: ساختارهای داستان یک علم دقیق نیستند و شما باید از راهی که در آن می گذرد فرار کنید. آنها به سادگی برای کمک به شما در یافتن پایه روایت خود وجود دارند - نقشه ای برای جهانی که می خواهید شروع به ساختن کنید.
چگونه می توان کتاب درست کرد در 5 مرحله ساده ، یک سخت افزار را تنظیم می کنید
ساختار داستان: سه مدل برای کتاب شما
چرا هنگام ارسال مقاله به Scopus و Web of Science ، ترجمه و تصحیح دانشگاهی ضروری است؟
، ,کند ,یک ,داستان ,ساختار ,حال ,می شود ,می کند ,در حال ,، می ,را به ,کنید ساختار داستان
درباره این سایت